عاشقانه ها

این وبلاگ شامل مطالب ونوشته های یک عاشق که برای معشوق می نویسد و شاید این نوشته ها بتواند درس عبرت یا کم شدن غم یکی باشد.

عاشقانه ها

این وبلاگ شامل مطالب ونوشته های یک عاشق که برای معشوق می نویسد و شاید این نوشته ها بتواند درس عبرت یا کم شدن غم یکی باشد.

یکی از شبهای شیشه ای

امشب می خوام واسه دل شیشه ایم و دل تو  الهه نازم بنویسم.دلم می خواد همیشه ایام شاد وسر سبز باشی ولحظه ای از زیبایت کم نشود.مهم فقط تویی ومن لحظه ای طاقت گریه ات را ندارم من هیچ گله ای ازت ندارم چون میدونم لایقت نبودم. ومن هم شاید روزی شاد وسبز باشم یعنی خدا میشه؟ واون روز روزی است که من به وصال یارم تا آخر این دنیا فانی برسم. که اینم آرزوی محالیه. ای گل نازم مه شب تارم دلم می خواد در نگاهت بمیرم در دل وچشم تو تا ابد جای بگیرم ای شکوفاترین نو بهارم از ته دل دوستت دارم. میدونی ای معبود من تو بودی که من را معشوق خود کردی چشمان نافذت جلوه خاصی داشت حرفهایت شیرنت از عسل بود.ای الهه رویاهام درد هجران تو را چگونه تحمل کنم از سوز فراق تو هر صبح دم تا غروب آه وناله می کنم که شاید باد صبا پیام من را به گوشت برساند به باد صبا سپرده ام که به همه بگوید: اون عمر منه وعزیزترین شخصی است که تا آخر عمرم دوستش دارم. میدونی با اینکه رفتی هر روز عاشقتر از روز قبلم. دیگر تحمل این زندگی نفرت بار را ندارم.حتی نفس کشیدن در این محیط برایم سخت است.و وجود تو بهانه ای است برای زنده ماندن ونفس کشیدن. دلم می خواد یک روز بهم برسیم به امید وصال یار. بغض گلویم را می فشارد می خواهم کمی باهات درد دل کنم. که شاید کمی از بغضم کم بشه.با همه این در به دری ها بازم هم امیدم به پروردگار است اوست که امید ناامیدان عاشق است.دیگر نقش بهار را بر پنجره قلبم نخواهم کشید. دیگر با طلوع سخن نخواهم گفت. وخاکستر قلب خویش را برای همیشه به دست باد سر گردان ساحل خواهم سپرد. وبا کوله باری از حسرت پرواز خواهم کرد اگه توانی برای پریدن در وجودم باقی مانده باشد.امروزم هم تو رویا به مهمانی نگاهت رفته بودم یک پنجره به پنهانی مردمکهایت به روی من گشوده شد. در بگشای واز خلوت نگاهت مرا بخوان هم صدایم با فریادهای کبوترهای عاشق ودل شکسته.در حسرت نگاهت آواره ترینم.اشکهایم بی قراری می کنند می خواهم بگریم تا کمی از اندوه درونم کاسته شود ولی نمی توانم.ای خدا خودت میدونی چقدر دوستش دارم پس همه عمر منو به اون بده ومنو راحت کن از این زندگی یکنواخت و نفرت انگیز.از این دنیا فانی هیچ انتظاری ندارم  اون که همه نفس وعمر من بود رفت پی سرنوشتش. باور کن هنوزم قسم  اول منی. شاید رسیدن به اون آرزویی بیش نباشد خوب گناه من چیه خدا؟ دوست داشتن وعشق به اون گناه نیست بلکه عبادته ومن سجده عشق را به جا میارم تا آخرین نفسهایم.روزها وشبهایم پر از پریشانی وغم آخه تا کی؟ خسته ام از همه وجز با تو بودن رویایی در سر ندارم. می نشینم در انتظارت تا هر وقت که نفس هست...

نظرات 1 + ارسال نظر
سیاوش یکشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:52 http://faryadeasheghane.blogsky.com/

سلام وبه قشنگی داری
در ضمن تو این دوره زمونه آدمایی که شرایط تو رو دارن خیلی زیادن

سلام میدونی موندن و ساختن شرطه با این شرایط خوب مرسی از اینکه به من سر زدی موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد