درسته سرنوشت شوم نزاشت پیش هم باشیم ولی چشمای قشنگت همه جا همراه منه وانگار دارند منو نگاه میکنند با تو بودن آرزویی بیش نبود. ولی نه من بهت میرسم اگه صدسال دیگه باشه ویا اگه یک روز از زندگیم باقی مانده باشد. همش می خوام به خودم امید بدم ولی چه امیدی دیگه خسته شدم از بس انتظار کشیدم. آخرش هم هیچی تو رفتی واسه همیشه.آخه چرا هیچ کس به دادمون نمی رسه و باید در بغض سکوت بشکنیم ای خدا کمکم کن تا کی چشم انتظاری تا کی منتظر معجزه باشم؟ آخه گناه من چیه؟نمی دونم چرا هنوز تو کما هستم و باور ندارم اون رفته واسه همیشه. عشق فقط عشق به اون در وجودم نهفته ولی ای کاش عشقمون غنچه می موند واین جوری پر پر نمیشد. حس زندگی ازم گرفته شده وخسته شدم از بیهوده زیستن نمی دونم من کیم؟ ودنبال چی می گردم؟ نه میدونم تو این دنیا در پی یکی بودم که دوستم داشته باشه ولی چه دیر همسفرش شدم. خوب خدایا این همه دربه دری واسه چیه؟ خوب راحتم کن منو چیزی ازم نمونده همین نفسه که برایم باقی مونده که اونم ازم بگیر تا راحت شم...