دریاب مرا که دل کویریم هنوز در عطش بارانه... دریاب مرا که دل دریایی من بد جوری داره به مردابی شوم و پر از سکوت تبدیل میشه... دریاب مرا و باری دیگر با من سخن بگو ای تنها هم نفس آینه... دریاب مرا و مرا را رها کن از زندان بی تو بودن... به خدا هر جا که تو باشی واسم بهشته... برگرد پیشم تا چشمام دوباره هاله ای از نور بگیرن... برگرد و زندگی تاریکم را به سپیدی و روشنایی سوق بده... برگرد پیشم... نمیدانم با چه زبانی باهات صحبت کنم (تا پیام من دوستت دارم بهت برسه...) با زبان دل باهات حرف میزنم... زبانی که الفبای اولیه اش را از خود تو یاد گرفتم... تو به من عشق را آموختی ولی قصه عشق را در من ای استاد گرامی تمام نکردی... تو شبنمی بودی که بر روی دلم نشستی ولی خیلی زود سرازیر شدی... دلم می خواد همیشگی باشه قصه عشق تو و من ... دلم می خواد به همه بگم تنها تویی نیازم... من قلبم را به تو هدیه دادم وتو هم قلبتو هدیه دادی ولی من قبل از اینکه بخوام وارد قلبت بشم تو قلبتو پس گرفتی... و منو در حسرت داشتنش گذاشتی... ولی با همه نامهربونیات خوشحالم که افتخار اینو داشتم که برای لحظاتی بهم تقدیمش کنی... و من دل خوشم هنوز به گذشته ی پر شکوه...
افسوس... آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم آن زمان که دوستمان دارند لجبازی میکنیم و بعد... برای آنچه از دست رفته آه میکشیم
.
.
.
سلام
اومدم آپ کنم دیدم آپ کردی گفتم اول یه سر به شما بزنم
تونستی به من سر بزن
غمهایت کوتاه سیاوش جان
کاش میشد با نوشتن آروم شد اما من وقتی می نویسم بی قراز تر میشم
سلام
اختیار دارید آقا. ما اگه کسی لینکمونم نذاره جزء دوستامونه. چه برسه به شما که دوست عزیز مایی..
لینکتون رو گذاشته بودم. منتها با اسم محبت بود. این بود که متوجه نشدید و از ما گلایه می کنید. بابا ما اونقدرام بی معرفت نیستیم که!
اسمش رو درست می کنم.
من دلم آینده ی پر شکوه می خواد! اما گویا این گناه!
سلام دوست من ببخشید خوب آدم از دوستش گله میکنه... این حرفی که میزنم باور کن از ته قلبمه من خوشحالم با دوستای خوبی مثل شما آشنا شده ام و در این محیط بی ریا به دور از هرگونه هیاهویی در اوج نبودنم بازم هستیم در ضمن از طرف من به داداشت تبریک بگو تولدش را من را هم داداشتون بدونید اگه قابل باشم... شاد باشی از دستم یک وقت ناراحت نشی... به قول یاسمین عزیز غم هایت کوتاه...
سلام
مرسی که بهم سر زدی
با تبادل لینک موافقم اما
اما انگار تو از من عاشقتری گلم
به قول خودت
غمهایت کوتاه
سلام دوست عزیز مرسی از لطفتون من شما رو لینک گذاشتم...
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش آر.......
مرسی که بهم سر زدی..خوشحالم میکنی بازم بیای
سلام. من از وبلاگ فازمتر اومدم اینجا. پست قبلیتونو خوندم. عجیبه منم یه داستانی مشابه شما و اون خانومی که دوسشون داشتی دارم. و الان دارم کم کم به این نتیجه می رسم که باید برم دنبال زندگی خودم و اونو فراموش کنم. خیلی سخته. خیلی جالبتر اینه که شما طرف مقابلتونو همسفر نامیدید و... من هم واسه یکی دیگه همسفر هستم. یعنی اون همیشه این کلمه رو بکار می بره. می دونم دوسم داره. همه اینا رو می دونم ولی گاهی فکر می کنم نمی تونم باورش کنم. الان دو ساله که ما همینجوری بلاتکلیفیم. منم دیگه خسته شدم. دیگه بریدم. فقط بخاطر اونه که موندم. فقط بخاطر اون. چون می دونم اگه ولش کنم زندگیش نابود می شه. زندگی خودمم الان داغونه. غیر از اون به هیچ کس نمی تونم فکر کنم. ولی مجبورم با خودم کنار بیام و تن به ازدواجی بدم که اصلا بهش راضی نیستم. فقط امیدوارم که بتونم فراموشش کنم. منم همیشه همینو می گم که آدم فقط یه با می تونه عاشق بشه. فقط یه بار. نه بیشتر. همیشه دلم می خواست با عشق ازدواج کنم. از این ازدواجای سنتی که یکی دختر رو می دید و می رفت به یکی دیگه پیشنهادشو می داد خوشم نمیومد. خدا رو چه دیدی شاید مجبور شدم همینجوری ازدواج کنم.
سلام مرسی از اینکه دعوتم را قبول کردی از من به شما یک نصیحت البته کوچکتر از اونم که نصیحت کنم ولی به عنوان یک عاشق درد کشیده تازه در اول راه بی رحم عشق سعی کن تکلیف دلتو هر چی زودتر مشخص کنی با تمام وجود سعی کن بهش برسی یا برای همیشه فراموشش کن چون هر چی بگذره بیشتر به هم عادت می کنید و اون وقت دل کندن از هم مشکله و اگه بهم نرسید خدای نکرده میشی یکی مثل من... چون آینده مون خیلی بی رحم تر از الانمان هست... شاد باشی غم هایت کوتاه...